« زبان سرخ سر سبز دهد بر باد!مبتدای وصفی جنایتکار »

 

امروز وسعت و حجم ابرهای پنبه ایی در آبیِ بالای سرم بیشتر از روزهای دیگر است ولی نه رفتی ،نه آمدی،نه هو هوی بادی،نه مشتی باران که پاشیده شود توی صورتم.فقط ابرها آمده اند ولو شده اند توی آسمان و جلوی چشمان کوه خاکستریِ روبروی بالکن را که کیلومتر ها با من فاصله دارد و هر روز از پس چند تا پشت بام و تانکر آب و درخت اکالیپتوس داخل باغچه ی پیاده رو جواب سلامم را میدهد؛ گرفته اند.

 

کلیدواژه ها: باران, بغض, روز ابری, کوه
   یکشنبه 5 آذر 1396
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars

اللهم صل على محمد وال محمد وعجل فرجهم
#الحمدلله_علی_کل_نعمه_کانت_او_هی_کائنة
خواهرم
لطفا به وبلاگ ما هم سربزنید
http://p-esmatie.kowsarblog.ir/
http://baha.kowsarblog.ir/
http://peykebesharat.kowsarblog.ir/
http://ramisa.kowsarblog.ir/

1396/09/05 @ 18:29


فرم در حال بارگذاری ...