« ریحانه کِشیعاشق شوید:) »

 

*وقتی که خورشید خمیازه اش را در شهر پهن میکند*

 

 در شهر خورشید مردم از سیاه پوشیدن بیزارند و استعمال عطر برای همه اقشار از واجبات است.

روزهای آخر هفته گلریزانی برای عشاق در شهر برپا میشود و مردم سنگفرشها را با گلهای زعفران میپوشانند و روی آنها میرقصند.

در شهر خورشید واحد شمارش پول لبخند است.لبخند در شهر به بهای هنگفت خرید و فروش میشود و بچه ها از همه ثروتمندترند چون لبخندشان معصومانه و دلرباتر است.

مردم در روزهای تابستانی با قاچ هر هندوانه ایی پریزادِ وسط هندوانه را به جمعیت شهر اضافه میکنند.

 پاییز که میشود؛ آنقدر باران می آید که مردم مجبورند با قایق های شخصی به میهمانی ، سینما ،پارک و…بروند به همین دلیل ترافیک رودخانه ایی راه میافتد .

در شهر خورشید مادران برای کودکانشان چترهای چهل تکه میسازند از پوست انار ، پرتقال و کیوی .  

در زمستان مردم روی دوش آدم برفی های دست ساز از داخل تونل های برفی خود را به اداره،مدرسه،بازار و دانشگاه میرسانند .

آنها در زمستان پرتوی آفتاب های ذخیره شده تابستانی را لابه لای تار و پود لباسهای پشمیشان میبافند.

در شهر خورشید بهار که میشود ستاره های آسمان می آیند روی زمین.لای شکوفه های بهار نارنج،روی موهای بلند و خرمایی پریزادهای هندوانه ایی،وسط زنجیر خلخال دخترگندم گون فیروزه پوشِ آواز خوان .

بعضی هاشان هم مینشینند روی نگین انگشتر مادر بزرگها و پدر بزرگها تا کوچکترها یادشان نرود این دستها جایگاه بوسه است.

اینها گوشه ایی از توصیفات شهر خورشید است .شهری که من شهردار آن هستم.

 

(از پیشنهادهای ویژه برای شهر خورشید با بوس و بغل باز استقبال میشود. در این زمینه تفکیک جنسیت لحاظ میگردد.نگران نباشید)

 


موضوعات: تصویر نوشت
   دوشنبه 11 دی 1396
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

سلام شهردار جان عه ببخشید صهبا جان

دلم غرق لذت شد متنت را خوندم عالی بود خیلی به دل نشست !
مخصوصاً اینجاش :
پاییز که میشود؛ آنقدر باران می آید که مردم مجبورند با قایق های شخصی به میهمانی ، سینما ،پارک و…بروند به همین دلیل ترافیک رودخانه ایی راه میافتد .

در شهر خورشید مادران برای کودکانشان چترهای چهل تکه میسازند از پوست انار ، پرتقال و کیوی .

قلمت نویساااا باد عزیزم !

1396/10/12 @ 09:16
پاسخ از: صهباء [عضو] 

خودم زمستونش رو دوس دارم.

1396/10/17 @ 10:17
نظر از:  

سلام عزیزم مثل همیشه عالی بود لینک وبلاگام رابرات می فرستم
http://blog-kosar.kowsarblog.ir/

http://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1396/10/12 @ 08:29
پاسخ از: صهباء [عضو] 

قربونت.حتما سر میزنم.

1396/10/17 @ 10:19
نظر از: . . . ماریا . . . [عضو] 

آقا این شهر نیست بهشته :)))

1396/10/11 @ 17:33
پاسخ از: صهباء [عضو] 

نه دیگه حالا تا این حد!این شهر خیالی منه و مسلما بدون ایراد نیست.ولی از این که چنین حس خوبی رو نسبت بهش پیدا کردین خوشحالم.
ممنون ماریا جان.

1396/10/16 @ 16:44
نظر از: صبا ملکوتی [عضو] 
5 stars

سلام صهباي عزيز !

تلفيق طبيعتي بكر با مدرنيته ، جالب و دست نايافتني !!!!!!!

1396/10/11 @ 11:41
پاسخ از: صهباء [عضو] 

سلام علیکم
تشریف بیارید شهروند افتخاری بشید.در خدمت گذاری حاضرم.

1396/10/11 @ 12:00
نظر از: دارالإرشاد [عضو] 
5 stars

عالی بود شهردار نمونه…

1396/10/11 @ 11:32
پاسخ از: صهباء [عضو] 

ما کوچیکی شومام هستیم:)))))))

1396/10/11 @ 12:01


فرم در حال بارگذاری ...