« لب کارونسمفونی طبیعت »

 

باب چهارم سفر

زمان:  نهم فروردین، ۷:۲۹ صبح

مکان: شهر ده دز،روستای برآفتاب ظفری،خانه ی مریم بانو .

 

یکی از محسنات سفر این است که در اثر معاشرت با اقوام مختلف، دسته بندیها و طبقه بندیهایی که از  آدمها توی ذهنمان ساخته ایم تغییر شکل پیدا میکنند و  معیارهایمان در تعریف آدم خوب و آدم بد،رنگ میبازد. چه بسا این نتیجه هم برایمان حاصل شود که اصلا ما عددی نیستیم تا بتوانیم خوبی و بدی دیگران را  تخمین بزنیم ومورد سنجش قرار دهیم.

زندگی با رشد گیاهان در دامان طبیعت، به تماشای بهار نشستن در طول سفر، یافتن دست یاری دهنده ای(در بیراهه های سرزمین های غریب)که جز نیکی و رفاقت نیت دیگری ندارد، سیراب شدن از مهربانی و صداقت بی بدیل یک زن روستایی ،همه و همه بابهای فرجی است که تنها در راه سفر به رویمان گشوده میشود و جان و اندیشه مان را به متعادل ترین و به روزترین دسته بندی از آدمها پیوند میزند و ما را به این باور میرساند که آدمها یا برادر آیینی ما هستند و یا مانند ما انسانند.حالا مخاطب در هر کدام از این دو دسته که قرار گیرد؛ آداب و رسومش هم قابل احترام است.

 

+دیشب مریم بانو ،ملکه ی رنگین کمانی روستای برآفتاب ،سخاوتمندانه ما را به مراسم عروسی برادرش دعوت کرد و من در میان جادوی لباسهای رنگارنگ، اصیل ترین پایکوبی تمام عمرم را به نظاره نشستم…

کلیدواژه ها: ایرانگردی

موضوعات: سفر نوشت
   چهارشنبه 8 فروردین 1397
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام احسنت

1397/01/13 @ 09:58
پاسخ از: صهباء [عضو] 

سلام
ممنونم که اینجایید:))

1397/01/21 @ 19:34


فرم در حال بارگذاری ...