« ای کاش من هم...مدیر مدرسه »

این روزها تنگسیر میخوانم.

تنگسیر، بچه ی خلفِ قلمِ بارورِ صادق چوبک.

به گوشه ایی از آوای این مولود فاخر گوش فرابده!

 

“چقده آدم زیر این خاکا خوابیده؟بوای بوای بوای بوام و ننه ی ننه ی ننه ی ننم ، همه شون زیر این خاکند . یه زندگی این جوری ، چرا باید مثل گرگ و کفتار به جون هم بیفتیم؟چرا آخه اینا بایس پولای من را بخورن؟مگه خیال می کنن که جای دیگه هم غیر از اینجا هس که بخوابن؟ پدر سگا ! پدری ازتون در بیارم که به داستونها بیارن.اگه با گلوله"مارتین"تنتون را مثِ آرد بیز نکردم،تُخم بوام نیسّم.”

 

(این  دلچسب ترین پاراگراف رمان تنگسیر برای من بود).


موضوعات: کتاب نوشت
   دوشنبه 8 آبان 1396
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادم المهدی [عضو] 
5 stars

خوندم اما متوجش نشدم موضوع متنتون را

1396/08/09 @ 12:03
پاسخ از: صهباء [عضو] 

سلام
ممنون از توجه تون.
این متن ،یک پاراگراف انتخابی از رمان تنگسیر اثر صادق چوبک است.

1396/09/18 @ 11:35


فرم در حال بارگذاری ...