« در جریانی؟!یادداشت های سرپاییِ اسباب کشی ۱۱ »

«آخه یه آدم، این همه خنزر پنزر دست و پاگیر میخواد چیکار؟!»

زیر لب غُر میزنم و میروم سراغ چیدن طبقه ی سوم ویترین.

+پایان.

   جمعه 19 مرداد 1397
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

سلام خداقوت !
آخی هنوز مشغولی ؟ خنزر پنزر ! چه اصطلاح جالبی !
آخه واسه آدم خیلی از این خرده ریزها خاطره است ، شاید هیچوقت دیگه ازشون استفاده نکنی اما همش دلت میخواد ببینیشون و خاطراتت زنده بشه حالا اون چیز هر چی میتونه باشه … مثل ی قابلمه کوچک مسی که دیگه رنگ و رویی بهش نمونده یا حتی ی بسته مداد رنگی قد و نیم قد که واست ی دنیا خاطره ساخته …آدما با این خاطره ها زنده اند …
دخمل خوبی که هستی خوب تر باش و غر نزن … آفرین دوست جون گلم .

1397/05/21 @ 20:00
پاسخ از: صهباء [عضو] 

سلام
قربونت تسنیم جان .ببخش اگه جواب کامنتتون رو دیر دادم.من به خاطر جابجایی دسترسیم به اینترنت محدود شده.ممنونم که همراهم هستین.
به روی چشم . غر غر کردن ممنوع :))

1397/05/21 @ 22:50


فرم در حال بارگذاری ...