
برای سارا عابدی مستند ساز هفت ساله ی ایرانی
سلام سارای عزیز.فیلم مستند «زندگی خصوصی سارا» را دیدم و به اندازه ی هشتاد میلیون تا از آن خوشم آمد.چقدر ساده و دوست داشتنی برایمان از دغدغه هایت حرف زدی! عزیزم،کودکانه و خلاق به کارت ادامه بده. تا میتوانی تلاش کن . فیلم های خوب خوب بساز و مردم کشورت را با ایده های شکلاتی متحیر کن!!
«پر افتخار باشی»
نظر دهید » 
خدایا اگه قراره طرح مورد نظرم اجرایی بشه،دستای همراهشو بفرست.خودت که دیدی،قدم اولُ برداشتم.
4 نظر » 
سه تا قطره،فقط سه تا قطره باران روی بالهایش چکید و کف حیاط وارونه شد.به قول اصفهانیها«دَمَرو شد».همان بارانی که از پاییز تا حالا برای آمدنش لحظه شماری کرده ایم و دست و پا زده ایم.همان باران، زنبورک را به دست و پا انداخت.داشت جان میداد زبان بسته! فوری برگی از شاخه چید و گذاشت کنارش.زنبورک، پاهایش را زنجیر کرد به برگِ تازه و ازش بالا آمد.خودش را صاف و صوف و شروع به خندیدن کرد.وززز،وززز.
بهترین جا برای خشک شدن بالهای خیسَش، وسط ذوزنقه ی نوری بود که خورشید روی گلها انداخته بود.بالهایش که خشک شد؛سرحال پرید و رفت. انگشتهای باران،گونه ی ما را نوازش داده و دل ما را شاد کرده بود.انگشتهای او دل زنبورک را.
4 نظر » 
باشد رفیق.هر طور که دلت میخواهد جمع و منها کن.تو هم ریاضی خوانده ای؟! دیدم چه خوب حسابگری کرده بودی!! راستی،یادت نرود «ب.م.م» و «ک.م.م» رابطه مان را هم بگیر.من به این حساب و کتابها عادت دارم.این بارِ اول نیست که پیشکش هایم را دندان میشمارند.برو خوش باش.به یک نفس عمیق اکتفا میکنم و واگذار میکنم به خدا.این هم شد هزار و یکمین نفس عمیق!
4 نظر » << 1 ... 22 23 24 ...25 ...26 27 28 ...29 ...30 31 32 ... 65 >>