امشب ،امشب، امشب که خواب از چشمهایم پریده است و خاطراتم از این سر خانه قِل میخورند به آن سر خانه و از آن سر خانه قِل میخورند به این سر خانه. باید هر طور شده جمع و جورشان کنم.باید دو دستی بهشان بچسبم.شاید فراموش شد و یکی شان جاماند.از کجا معلوم! بیشتر »
کلیدواژه ها: اسباب کشی
   یکشنبه 31 تیر 1397نظر دهید »
شنبه ی جذاب ایست.استشمامِ یک صبح تابستانی و پناه آوردن به گِلِ سفالِ آفتاب نخورده یِ لعاب ندیده و آوای طرب انگیزی که میتواند همه ی ساعت های زندگی را پر کند؛ نوید بخش روزهایِ طلاییِ پیش روست…  در این چرخش گرم و پرانرژیِ زمین،دلتان می آید دلگرم به… بیشتر »
   شنبه 30 تیر 13976 نظر »
موومان دهم سفر آدمها برای هر مفهومی،تعریفی دارند.اشیاء را،واژه ها را،شعر ها را،تعریف میکنند تا قریب به ذهن و دست یافتنی شود.با تعریف هایشان همه چیز را محدود و چهارچوب بندی میکنند.اما باید دانست؛چیزهایی هست که محدود شدنی نیست.چیزهایی هست که قالب بندی… بیشتر »
   چهارشنبه 27 تیر 1397نظر دهید »
  «آیا کسی هست که معتقد باشد جزییات مهم نیست؟!»         «در پناه سایه ها»    شاید برای بعضیها، ثبت خاطرات ، از جمله کارهای آبکی دنیا و «ولِش کن بابا،بیخیال» باشد.ولی برای من یک «نیاز» است.مثلِ نیاز مو به گُلِ سر.مثل نیاز انگشتهای یَخ کرده ی پا به سینه ی… بیشتر »
   سه شنبه 26 تیر 139710 نظر »
«بُردِ فرانسه یک طرف. بارون بعد از بُرد، یک طرف دیگه!!!» خدایا زیاد بفرما،باران های بعد از قهرمانی را !!! بیشتر »
   دوشنبه 25 تیر 1397نظر دهید »
    «تنهاست،خیلی تنهاست !»   +این عکس رو از توی بالکن خونه گرفتم.نمیدونم چرا ولی احساس میکنم بهترین خاطره ای که از بالکن خونه مون دارم همین عکس باشه. بیشتر »
کلیدواژه ها: تنهایی, عکس مکسام
   شنبه 23 تیر 13975 نظر »
  موومان نهم سفر یادم نیست کدام خیابان شهر یزد بود.فقط یادم است عطش کرده بودم و یار رفته بود که آب بخرد و من منتظر نشسته بودم توی ماشین. تا اینکه چشمم به پوستر «آب را گل نکنیم» افتاد و یک بمب ساعتی توی مغزم منفجر شد. موج انفجار من را پرتاب کرد وسط میدان… بیشتر »
   چهارشنبه 20 تیر 13976 نظر »
  دهانت را می بویند مبادا که گفته باشی دوستت می دارم دل ات را می بویند روزگار غریبی ست نازنین و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند . عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوختْ بارِ سرود و شعر فروزان می دارند به… بیشتر »
   سه شنبه 19 تیر 1397نظر دهید »
  «دورهمیِ مادر دختری» بیشتر »
کلیدواژه ها: تابستانی که باید

موضوعات: تصویر نوشت
   سه شنبه 19 تیر 1397نظر دهید »
  «گوشِتونو بیارین جلو،یه چیزی میخواند بهتون بگن!» بیشتر »

موضوعات: تصویر نوشت
   دوشنبه 18 تیر 1397نظر دهید »
موومان هشتم سفر خاکِ شهر در آغوشِ تب دار خورشید خمیازه های کش دار میکشد.از همه جا بوی کاهگل می آید و با بوی نَمِ آب انبارهای قدیمی غاطی میشود.آنچه از این آب انبارها باقی مانده دیوارهای شوره گرفته و راه پله هایِ غرقِ ته سیگار است.نه آبی و نه نشانه ی… بیشتر »
   دوشنبه 18 تیر 13975 نظر »
  موومان هفتم سفر  برای پاره ایی مسائل اداری اومدیم یزد.ساعت شیش صبح رسیدیم و کی فکرشو میکرد که من امروز صبح، توی میدون شهید بهشتیِ یزد،چند متریِ دکّه ی روزنامه فروشی،روی نیمکت سنگی میشینم و داستان میخونم تا یار جان توی ماشین، کمی استراحت کنه و خستگی… بیشتر »
کلیدواژه ها: ایساتیس, سفر نوشت, یزد
   شنبه 16 تیر 13974 نظر »
  «تابستانی اینچنین»   خُب ،احتمالا دنیا نمیخواد بر وفق مراد ما بچرخه! پس بهتره ما هم بر خلاف سلیقه ی دنیا عمل کنیم و به جای غصه خوردن؛ لبخند بزنیم،شربت بهار نارنج بخوریم ،کتاب بخونیم و به نظم فصول در آفرینش فکر کنیم.عمل و عکس العمل و یا به قول ما… بیشتر »
   پنجشنبه 14 تیر 13976 نظر »
  «این آسمان با همه ی جزئیاتش هزار بار تقدیم به شما» بیشتر »

موضوعات: تصویر نوشت
   سه شنبه 12 تیر 13973 نظر »
  « در پیِ زرد ها »   بالاخره می آیی؛ مطمئنم! می آیی و پرده ی تاریکِ اضطراب را پس میزنی. سرِ راه مان چراغ ها را روشن و زمین را با گلها علامت گذاری میکنی؛ تا خنده لبهامان را پیدا کند؛صداقت کلاممان را. بالاخره می آیی؛ مطمئنم!   +تصویر:باغ غدیر،اصفهان. بیشتر »
کلیدواژه ها: در جستجوی زرد ها
   سه شنبه 12 تیر 13974 نظر »
شوق آموختن را برای خودت آرزو کن و هیچ قَیّمی را برای باورهایت نپذیر.آنکه چوب زور اش را بالای سر تو نگه داشته، به نَفهمی تو ایمان دارد نه به چیز دیگری . بیشتر »
کلیدواژه ها: بدون پاکنویس

موضوعات: کوتاه نوشت
   یکشنبه 10 تیر 13972 نظر »
موومان ششم سفر خیلی دوست داشتم زیر سایه ی برجِ  نیمه مخروبه ی مشهداردهال ، چهار پایه ی نقاشی ام را برپا و به جای عکاسی،چشم اندازها را یکی یکی با رنگ و قلمو روی بوم جاودانه میکرد.به نظر من در یک تابلوی نقاشی، نظم فکری صاحب اثر، بیشتر به چشم می آید تا در… بیشتر »
   جمعه 8 تیر 13974 نظر »
  من بزرگ نمیشوم.اگر معنای بزرگ شدن گریه نکردن در آغوش او باشد؛ محال است روزی بیاید که مُهر بزرگ شدن بخورد روی پیشانی ام… میایستم توی چهار چوب در. هنوز بوی نگاه نا آرامم به مشامش نرسیده ؛ که پنجره ی رهایی چشمهایش را به روی  بغضِ حبس شده ام… بیشتر »
کلیدواژه ها: مادر

موضوعات: روزانه نوشت
   پنجشنبه 7 تیر 139710 نظر »
   «در پیِ زردها»   بالاخره چشم انتظاری به پایان رسید و میهمانهای عزیز کرده ام از گرد راه رسیدند. ♥«قصه های صمد بهرنگی»جان. ♥چهار جلدیِ«رنج و سرمستی» زندگی نامه ی میکلانژ، نابغه مجسمه ساز در دوره ی رنسانس. ♥«سهراب سپهری شاعر نقاش» این کتاب را تحت تاثیر… بیشتر »
   چهارشنبه 6 تیر 13974 نظر »
هر چه آدم بار گناهش بیشتر باشد؛ طمعش برای درخواست های بزرگ کمتر است. من دندان طمع ام را کشیده ام ؛خدا. گردنم هم از مو باریکتر. بیا و خودت ببین! بیشتر »

موضوعات: کوتاه نوشت
   سه شنبه 5 تیر 1397نظر دهید »
گفت:«وصفم میکنی؟» گفتم:«حرف بزن!! پژواکِ صدایت، خلوتمان را مستانه تر میکند!» سپس به انتظار جازِ کلامش نشستم در سکوت. بیشتر »

موضوعات: کوتاه نوشت
   دوشنبه 4 تیر 1397نظر دهید »
  موومان پنجم سفر کنایه ایی در زبان عرب هست که وقتی میخواهند میزان بی اهمیتیِ مرگِ کسی را بیان کنند؛ میگویند:«حتی آسمان و زمین هم برایش گریه نکرد!».یعنی اهل زمین و اهل آسمان از مرگ او ناراحت نشد و هیچ مخلوقی جای خالی اش را احساس نکرد! سوره ی دُخان… بیشتر »
   جمعه 1 تیر 139718 نظر »
دانه ی آرزوهایم را کاشتم. به ذوق تو آبیاریش کردم. وقت چیدن محصول رسیده! نمیخواهی بیایی؟! بیشتر »

موضوعات: کوتاه نوشت
   جمعه 1 تیر 1397نظر دهید »