
این روزها موقع پخش اخبار سراسری تلویزیون را خاموش میکنیم و میگوییم:«خدا بزرگه».نه این که فکر کنید نفسمان از جای گرم بلند میشود؛نه.هنوز به این امید زنده ایم که«تا همدیگر را داریم غم نداریم».
نظر دهید » 
چه بخواهیم،چه نخواهیم،همه مسافران یک کشتی هستیم…
2 نظر » 
هوس،خیال و تدبیر در شعر سیّال «نظامی»،جسارت را مانند پیچکی شاداب از دیوار قلب مخاطب بالا می آورد و تسلط انکار نکردنی «نظامی» را بر واژه واژه ی شعر فارسی به رُخ میکشد.بی اغراق «نظامی» ،یکی از خدایان زبان و ادبیات فارسی ست.دستاویز خواننده در شعر«نظامی» نه تنها تخته پاره های سرگردان در سیلاب نیست،بلکه هر گامی را که از مصراع اول به مصراع دوم بلند میکند،بر رُکنی استوارتر و محکم تر فرود می آورد. ترانه ای که امروز نغمه اش در ذهن من خوانده شد،شعر دلبر،سروده ی «نظامی» با صدای محسن چاوشی بود.بی تردید محسن چاوشی با ترانه ی دلبر،«نظامی» را از داخل گنجه ی خانه های ما بیرون آورد و او را مسرور گردانید.
بستد دل و دین از من از من دل و دین بستد /کافر نکند چندین چندین نکند کافر
چشمش ببرد دلها دلها ببرد چشمش/ باور نکند خلق آن خلق آن نکند باور
حیران شده و عاجز عاجز شده و حیران /بنگر ز رخش چون بت چون بت ز رخش بنگر
دلبر صنمی شیرین شیرین صنمی دلبر/ آذر به دلم برزد برزد به دلم آذر
عاشق شده ام بر وی بر وی شده ام عاشق/ یک سر دلِ من او برد برد او دلِ من یک سر
+عنوان اقتباسی از کتاب «از دو که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» اثر هاروکی موراکامی.
4 نظر » << 1 ... 23 24 25 ...26 ...27 28 29 ...30 ...31 32 33 ... 65 >>