« لطفا سکوت کنبالاخره بارید »

 

لحظه به لحظه مِه تازه نفس داره توی ریه های شهر دمیده میشه.

به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نمیتونم دست بگذارم روی یه آرزوی محقق شده و بگم دیگه بعد از این هیچی نمیخوام.

الان به این فکر میکنم چی میشد اگه توی این هوا هیچهایک کردن رو کلید میزدم و به این آرزوی دیرینه جامه عمل میپوشوندم.

 

 

عضو یه گروه هیچهایکی شدم.فکر کنم برای شروع بد نباشه.اگه اتفاقات خوبی بیافته حتما یه موضوع به موضوعات صهباء اضافه میشه.

 

هیچهایک نوشت:یه هفته بیشتر به آغاز امتحانات نمونده.عجب دل خرمی دارم من.

   چهارشنبه 6 دی 1396


فرم در حال بارگذاری ...