سینی کوچک را با لیوانِ شیر، کنارِ دستش میگذارم.می ایستم به تماشای هنرنماییِ دلبرانه اش.قلموی نقاشی را رویِ سینیِ نقره ای میخواباند.قلمو،می غلتد و کفِ سینی، سبز آبی میشود.جای انگشتهای رنگی اش هم روی بدنه ی شیشه ای لیوان میماند.رنگهای ویترای،فرشته ی…
بیشتر »