موومان یازدهم سفر  باید یک گوشه مینشستیم.فرو میرفتیم توی عکس ها.توی فیلم ها.توی صداها.توی بوها ،توی لحظه لحظه ی سفر به «باغبادران»، تا تکه ی گم شده ی شهر را بیابیم.تکه ی گم شده و غمی که مدتهاست بر سر اصفهانی ها سایه انداخته. اصفهان با همه ی زیبایی… بیشتر »
   دوشنبه 22 مرداد 139727 نظر »
   خدای « مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْهَارًا ». خدای مسخر کننده ی  شگفتی ساز. خدای زنده کننده ی هر چیز از بطنِ آب. خدای آب های شیرین،آب های شور، آب های تلخ. ما پیر میشویم؛ اگر این آب باریکه هم بِخُشکد!     *زنده رود،باغبادران،مرداد… بیشتر »
   شنبه 6 مرداد 1397نظر دهید »
  موومان نهم سفر یادم نیست کدام خیابان شهر یزد بود.فقط یادم است عطش کرده بودم و یار رفته بود که آب بخرد و من منتظر نشسته بودم توی ماشین. تا اینکه چشمم به پوستر «آب را گل نکنیم» افتاد و یک بمب ساعتی توی مغزم منفجر شد. موج انفجار من را پرتاب کرد وسط میدان… بیشتر »
   چهارشنبه 20 تیر 13976 نظر »