« آزادی | مادر بچه شیعه » |
تازگیها در جمع های خودمانی زیادی میرود بالای منبر،بیشتر اطلاعاتش را هم مدیون کانالهای تلگرامی و شبکه های مجازیست که معمولا منابع نامعلومی دارند و مشخص نیست اولین بار توسط چه کسی منتشر شده و سرش به کدام آخور بند است.به محض اینکه دور هم جمع میشویم اجازه نمیدهد کسی لام تا کام حرف بزند .درجه انتقاد پذیریش هم برعکس وراجیهای طویل المدتش در حد بال مگس است(بلکه کمی هم کمتر).
این دفعه که دور هم جمع شده بودیم ،چند باری مسعودخواست جو را به شوخی بکشاند ولی به او برچسب زد که سبک مغز و دلقک است.یکبار هم من خواستم با معرفی چند عنوان کتاب موضوع بحث را از فضای مجازی بیرون بکشم ولی مرا به این متهم کرد که سبک زندگی ام دِمُدِ شده است.سکوت کردم ؛ چون انقدر حقیر به نظرم آمد که شایسته شنید پاسخ ندیدمش.امانازنین تاب نیاورد رو به او کرد و گفت:«اطلاعات تو که خیلی زیاده! ولی من فقط اینو میدونم زمانه ،زمانه ایه که به گربه باید بگی خانوم باجی!!»با حرف نازنین جمع خودمانیمان از خنده منفجر شد.
خدا همه ما را ببخشد! احساس کردم گلویش خشک شده است وبه زحمت آب دهانش را قورت میدهد.بیچاره و مستاصل گوشی همراهش را از کیف بیرون آورد و توی گوگل سرچ کرد «به گربه باید بگویی خانم باجی!»
فرم در حال بارگذاری ...