« شادی کجایی؟ | گدای کاهل » |
“وقتی دخترم دست به خلق یک اثر هنری میزند”
دختر نیمه ی شاداب،امیدوار و بازیگوش مادر است.پایه ترین و همراه ترین یار هنگام خوردن لواشک،قارا،آلبالو خشکه و هر چیز ترش مزه ی خارج از تصور. کلکسیونر لاکهای سرخ و پوسته پیازی و فیروزه ای و مراقب همیشه به هوش و همیشه به گوش استایل مادر. کسی که اجازه نمیدهد جادوگرها،طلسم ها،پریزادها،ماه پیشونیها،غولها،انارهای پرنده و خرگوش هایی که به جای هویج عاشق نون خامه ایی هستند؛در قصه های شبانه ی مادر به خانه شان برسند و از صفحه ی قصه ها محو بشوند. مفسر با ذکاوت حریم خصوصی که هنوز حرف ط دسته دار را یاد نگرفته با خط عجق وجق روی در اتاقش مینویسد :"لطفن با اجازه وارد شوید".
خدا این فرشته کوچولو را واستون نگه داره .
آره ، لتفن بی اجازه وارد اطاقش نشین ! به قول فرشته کوچولوی من ، همه در بزنین و اگه اجازه دادم وارد بشین مخصوصاً مخصوصاً آقایون چون ممکنه روسری نداشته باشم !!!
سلام
خدا مادر و دختر رو برای هم حفظ کنه، ما که فعلا لیاقت داشتن چنین نعمت هایی رو نداریم. خدا زیادشون کنه… :)
سلام به روی ماهت رفیقم:)))
خوشبخت بشین ان شاالله:)))
الهی خدا از زبونتون بشنوه:)))
فرم در حال بارگذاری ...