عاشق شوید.برادرها،خواهرها عاشق شوید.

زندگی به عشق است.

عقل به آدم زندگی نمیده.

عقل به آدم حساب میده چه جور بهتر بخوره!چه جور بهتر بخوابه!چه جور بهتر پلاسیده بشه!چه جور بهتر دلمرده باشه!

عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را برمیفروزاند!(شهید بهشتی)

 

 

تصمیم نوشت:از اونجایی که من به هیچ وجه عادت ندارم روی حرف استادبزرگم و همشهری خاصم حرف بزنم دارم میرم که عاشق بشم.

 

 

کلیدواژه ها: شهید بهشتی, عاشق شوید

موضوعات: دیالوگ نوشت
   دوشنبه 11 دی 13966 نظر »

 

روی نیمکت درمانگاه جوری میشینم که بتونه سرشو بذاره روی شونه م.خودمم صورتم رو میچسبونم به سرش و دستاشو میگیرم توی دستم.بدنش داغِ داغِ ؛توی سرش انگار آتیش اَلو کردن. نایِ حرف زدن نداره.فقط بعضی وقتا به زور لبای تبدارش رو از هم باز میکنه و میگه:«مامان سرم درد میکنه.حالت تهوع دارم».بهش میگم بیاچشمامون رو ببندیم و فکر کنیم که داریم روی دریاچه یخ زده باهم دیگه اسکی میکنیم.ولی نه ریحانه میتونه تمرکز کنه نه من.

دستای شوم بیماری میاد و ابر بارور خیال رو از روی سر هر دو مون هل میده یه گوشه.خیال کز میکنه کنج دیوار و از سرما به خودش میلرزه.انقدر میلرزه تا منجمد میشه و دست و پاهاش از حرکت میافتن.وقتایی که ریحانه مریض میشه منم روحیه م رو میبازم.همیشه همسرم دلداری میده و میگه:«تو باید خیلی قوی تر از این حرفا باشی».

نمیدونم این دلدار نبودن ناشی از ضعف قوای جسمیه یا ضعف ایمان یا هر دو .فقط اینو میدونم امتحان کردن بابا و مامانا به وسیله ناراحتی و بیماری بچه هاشون بینهایت طاقت فرسا و رنج آوره.دیشب صدای گریه نامتعارف فاطمه کوچولو ،دختر همسایه ی سه ماهه ما و قربون و صدقه های گاه وبی گاه مامان عزیزش تا نزدیکییای اذون صبح میومد.

خدایا میبینی ؟!بعضی وقتا مامانا هم مثل تو که هیچ وقت چشم روی هم نمیذاری و نمیخوابی ؛چشم روی هم نمیذارن و نمیخوابن.پس خدایا!خودت کمک کن که توی هیچ خونه ایی غم کم رنگ شدن لبخند و پایین اومدن صدای ورجه وورجه بچه ایی روی دلِ بابا و مامانش لونه نکنه.

«امن یُجیبُ المضطرِ اذا دَعاه و یکشِفُ السوء»

کلیدواژه ها: ابتلا, امن یجیب, توسل

موضوعات: روزانه نوشت
   شنبه 9 دی 13964 نظر »

 

در برابر زخم زبانهایشان که سکوت میکنم.میگذارند به حساب اینکه:«انقدر جاده خاکی زده که جوابی نداره».عمراً بفهمند که من میخواهم حرمتها شکسته نشود.فقط با صدای بلند توی گوشهای خودم فریاد میزنم:«اشتباه کردی بهشون اعتماد کردی».بعضی از آدمها جنبه صداقت را ندارند.عالِم شده اند تا مچ گیری کنند.

 غم نوشت:دینداری فقط به بَم کردن تُن صدا موقع حرف زدن با نامحرم نیست.تُن صدایی هم ،که آبستن زخم زبان است ، اولادی کافر به دنیا می آورد.

کلیدواژه ها: دینداری, زخم زبان

موضوعات: کوتاه نوشت
   پنجشنبه 7 دی 13965 نظر »

 

لحظه به لحظه مِه تازه نفس داره توی ریه های شهر دمیده میشه.

به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نمیتونم دست بگذارم روی یه آرزوی محقق شده و بگم دیگه بعد از این هیچی نمیخوام.

الان به این فکر میکنم چی میشد اگه توی این هوا هیچهایک کردن رو کلید میزدم و به این آرزوی دیرینه جامه عمل میپوشوندم.

 

 

عضو یه گروه هیچهایکی شدم.فکر کنم برای شروع بد نباشه.اگه اتفاقات خوبی بیافته حتما یه موضوع به موضوعات صهباء اضافه میشه.

 

هیچهایک نوشت:یه هفته بیشتر به آغاز امتحانات نمونده.عجب دل خرمی دارم من.

   چهارشنبه 6 دی 1396نظر دهید »

 

گوشی تلفن رو برداشتم.بعد از شنیدن چند تا بوق پیغام گذاشتم:"بالاخره بغضش ترکید.بیا با هم بریم سرسلامتی بدیم بهش”

 

 

بارون خوبی بود.دلم میخواست بیشتر بباره؛ولی بازَم کاچی بَضی هیچی!

 

ذوق زدگی نوشت:آدمِ بارون ندیده ی ندید بدید خواستین؛یه سراغی از من بگیرین.

کلیدواژه ها: اصفهان بارانی
   سه شنبه 5 دی 13962 نظر »

1 ... 37 38 39 ...40 ... 42 ...44 ...45 46 47 ... 65