« چایی با گلاب،میل دارین؟ | بدون پاکنویس » |
گوشی تلفن را برداشتم؛ پر جاذبه گفت:«سلام خانو…م! دَرس مَرس که نداری؟ میخوایم با بابا بیایم خونه تون».
+ موهبت ساعتهای پایانی روز یکشنبه،میزبانی از بابام و مامانم.
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد خورد؟!
+شاملو
فرم در حال بارگذاری ...
بلی بلی:)