« به دست خود درختی مینشانم | گلهای خیس قالی » |
امروز رأس ساعت ۸ : ۸ صبح کلنگ خونه تکونیو زدم و اولین قدمو برای یه تحول هرچند ظاهری ولی انرژی آفرین توی خونه برداشتم.دلم میخواد روزای آخر اسفند در حال کاشتن بنفشه و همیشه بهار باشم؛ نه این که دستمال به دست سوراخ پس سوراخای خونه رو گردگیری کنم ؛به همین خاطر از امروز روسری خونه تکونیو سر کردم. الان هم نشستم کف آشپزخونه روبروی یه کابینت با درهای چارطاق باز، قاطیِ چندین و چند شیشه ی سبزی خشک مشغول بو کردن سبزی ها و چسبوندن برچسب به پیشونی شیشه ها در حالی که حجم زیادی از مغزمو به قول ریحانه «بوی علفیجات خشک» پُر کرده.دستام وجب به وجب داره پیش میره و لحظه به لحظه به میزان تغییر و نظم خونه افزوده میشه.گاهی سرپا می ایستم و نگاهی به دور و بر میندازم.کم کم خونه داره شمایل تابلوی تالار آیینه ی استاد کمال الملک رو به خودش میگیره.به همون اندازه رنگی! به همون اندازه دلچسب ! به همون اندازه مجلل!
+میخواستم پست رو ویرایش کنم ؛نمیدونم چرا حذف شد! امروز دوباره بارگذاریش کردم.
سلام
وای من هنوز شروع نکردم ولی عوضش دارم ی اثر هنری خلق می کنم که واسه عید ، در و دیوار خونه ام زبون به تحسین واکنند (خنده)
سلام خداقوت
فرم در حال بارگذاری ...