« از به | باشد که رستگار شوم » |
پیام اول را معصومه فرستاده :«فرق این زلزله با بقیه زلزله ها در طول تاریخ این بود که مردم به جای هجوم به سمت پناهگاه به سمت تلگرام و اینستاگرام هجوم اوردند.»یک لینک هم ضمیمه پیام کرده است.سعی میکنم با خمیازه های سر صبح، مغزم را از خنگ زده گی خارج کنم.حال جمع کردن دست وپایم را به زور دارم چه برسد به لمس کردن لینکی که معصومه در انتهای پیامش چسبانده .فقط نگاه میکنم به ساعت ارسال پیامش .سه صبح.یک لبخند نیش دار نثارش میکنم و زیر لب میگویم:«ساعت سه صبح به چرند و پرند گویی افتاده !بجاش بگیر بخواب که اراجیف سر هم بندی نکنی. نیگا لینک هم فرستاده که پیامش با سند و مدرک باشه.»
بدون توجه به لینک ارسالی ،میروم دنبال جور کردن صبحانه و قربان صدقه رفتن ریحانه برایِ خوردن یک لقمه تخم مرغ نیمرو .
_«بخور مامان ،تا مغزت بکشه ،سر کلاس کم نیاری.»
انقدر جملاتم را با آب و تاب میگویم تا بلکه سر عقل بیاید و لقمه ایی در دهان بگذارد. ولی نمی دانم چرا این بچه همیشه خدا در برابر خوردن غذا از خود مقاومت نشان میدهد.جواد همچنان دور و بر من و ریحانه آمرانه مشکل گشایی میکند.ریحانه را به مدرسه میرسانیم .رادیوی ماشین روی موج رادیو آوا ست. موزیک های پخشی یکی از یکی دمق کننده تر ند. با ترش رویی موج رادیو را عوض میکنم.
یک دفعه آقای مدیریت بحران یک ساختمان چندین طبقه در شهر کرمانشاه را روی سقف ماشین هوار میکند.گرد و خاک و بتن های آوار شده سقف ماشین را له میکند.من و جواد همزمان به هم خیره و هاج و واج میشویم :«کرمانشاه زلزله شده»؟!
آمار جسد های بیش از صدوهشتاد نفر از دهان گزارش گر کرمانشاهی بوی مرده را با بوی سیگار راننده سمند سمت راستی مخلوط میکند و هل میدهد توی ماشین.حالت تهوع بهم دست میدهد. دلم میخواهد داد بزنم.چرا باید در مقابل این سرنوشت، گردن کج کرد!؟
آقای مدیریت بحران میگوید:«هموطنان عزیز کرمانشاهی اگر یکی از عزیزانتان را از دست داده اید خواهشاً به این فکر کنید که خودتان زنده هستید و زندگی همچنان ادامه دارد»!!
گزارشگر برنامه این وسط خوش خدمتی اش گرفته است. میگوید:«بله درست است .به نیمه پر لیوان بیاندیشید».
از بی تفاوتی تن صدایش لجم میگیرد. اگر رویش میشد می گفت:«هم وطنان کرمانشاهی زلزله دیده که عزیزتان را از دست داده اید به این فکر کنید که کلی هلی کوپتر برایتان فرستاده ایم که شما می توانید از روی زمین مابین هوارهای ناشی از زلزله با این هلی کوپترها بای بای کنید».
این طور شاید بحران روانی زلزله را بهتر میتوانست مدیریت کند.
خدایا صبر بر این مصیبت را از تو خواستارم.
فرم در حال بارگذاری ...